برای بهنام

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

بهنام صفوی که مُرد؛تمام بعد از ظهرش را گریه کردم.خواننده ی مورد علاقه ام مانند خیلی از همسن و سالان و هم نوعانم احسان خواجه امیری بود که البته الان دیگر نیست؛اما تنها صدایی که مرا به روزهای عشق می بُرد؛صدای بهنام بود.صبحِ آن روز که برای اولین بار توی یکی از وبلاگ های این خبر را نوشته بود؛گریه کردم؛خیلی گریه کردم.یعنی می دانستم که اگر بهنام بمیرد؛خیلی گریه خواهم کرد.چون خواهرم که فارغ التحصیل یکی از رشته های علوم پزشکی است و سواد و مطالعاتش زیاد است؛گفت که بهنام بالاخره می میرد؛یعنی همه ی آدمهایی که مثل او و در شرایط او هستند می میرند؛حتی وقتی با اخم به او گفتم نگو این حرف را گفت تعارف نداریم که.او راست می گوید.او دختر با سواد و خونسردی است که در مورد مرتضی پاشایی هم راست گفته بود که؛مرتضی پاشایی خواهد مرد و این را درست یکی دو روز قبل از مردن او گفته بود...من اما فقط برای بهنام گریه کردم.صدای او مرا می برد به روزهای عشق.اولین پاییزی که عاشق شدم و اولین باری که آهنگِ "آرامش" رو را شنیدم یاد عشق افتادم و بعد از آن نیز همه ی آهنگ های او،مرا یاد معشوق می انداخت..آهنگ های بهنام را دوست داشتم...خیال پردازی می کردم..فکر می کردم که بالاخره یک روز،سر معشوقِ من به سنگ می خورد و بر می گردد و من به او می رسم و قطعا دو بلیط کنسرت را به هر قیمت و هرجان کندنی که هست؛تهیه می کنم و می رویم کنسرتش.آن موقع هم بهنامِ دوست داشتنی هم،کاملا خوب شده و به جوانی و پرپشتی موهای موزیک ویدیویِ "تمنا" است..اما نشد..خیال بافی هایم پرید.بهنام دوست داشتنی،مرد.تکلیفم با معشوق،مشخص شد و من حتی دیگر نمی توانم آهنگ های بهنام را گوش کنم.اما هنوز هم تنها صدایی که مرا به روزهای بی تکرار عشق می بُرد؛صدای آسمانی بهنام بود...

          

...
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : payizdokht بازدید : 165 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:52